شب بخیر
عاشق اینم که سروشا رو پای من خوابش ببره و بعدش من اروم آروم تکونش بدم و یه کتاب از کنار مبل از بین کتابایی که اونجا روی زمین گذاشتم بردارم و مشغول خوندن بشم . سروشای من الان رو پاهام خوابیده . عشق من . نفس من . اینقدر ظریف و نرمه که میترسم وقتی احساساتی میشم بغلش کنم و اینقدر به تنم بچسبونم و فشارش بدم که اذیت بشه . بوسه زدن به دستاش به پاهاش سیرم نمیکنه . بوییدن گردن نازک و مخملیش میخوام که تا همیشه طول بکشه . تازگی دخترم یاد گرفته دستاش رو دراز میکنه و بدنش رو میکشه جلو یا طرفین تا چیزی رو بگیره یا صورتی رو لمس کنه . عزیزم شب بخیر نازنینم خواب خوش شششش 91/03/05 جمعه ...
نویسنده :
ليلا
16:52